اون روز یکی از بچه ها گفت که بالاخره ما هم دانشجو شدیم و کارت دانشجوییامون صادر شده و باید بریم از گروه بگیریم.
من مال خودمو گرفتم به یکی از دوستای صمیمیم که مثل خواهرمه و رشته اش اقتصاد کشاورزی ( نمیدونم چرا گروه اینا تو دانشکده ما یعنی علوم پایه است ) گفتم که بیاد و کارتشو بگیره گفت حسش نیست از سر داغنشگاه بیاد ته دانشگاه!!!!!!!!!! اخه دانشکده ما ته دانشگاه می باشد که مسافت زیادیه!!!!
روز بعد من حدودا 20 دقیقه زود رسیدم در کلاس و دیدم استاد هنوز سر کلاس قبلیهباخودم گفتم میرم کارت دوستمو می گیرم رفتم تو اتاق گروه فقط کارشناس گروه اونجا بود بهش گفتم کارتها حاضره؟!؟؟!؟! گفت چه رشته ای گفتم اقتصاد گفت فامیلیت؟؟؟؟ منم فامیلی دوستمو گفتم گفت جلو اسمتو امضا کن کارتتو بدم منم امضا زدم و کارت و گرفتم!!!
اومدم بیرون هر چی به این دوستم زنگ زدم بگم اقا من کارتتو گرفتم نیای اینجا افتضاح به بار بیاری خانم گوشیشو بر نداشت!!!!!!بهش اس ام اس دادم که من کارتتو گرفتم نیا!!!
کلاس قبلی تموم شد منم رفتم سر کلاس هنوز استاد نیومده بود که یکی از دوستای مشترکمون اومد بالا گفت خاک تو سرت کارت ....گرفتی این دیوونه هم اس ام اس تو ندیده اومده پایین با کارشناس گروه دعوا کرد و رفت!اقا من دویدم پایین دیدم رفته!!
اومدم از دوست مشترک پرسیدم قضیه رو گفت هیچی اومده رفته با همکلاسیاش پیش یارو کارشناسه اونم گفت جلو اسمتو امضا کن کارتتو بدم اینم گفته جلو اسمم امضا شده گفته نه حتما امضا طرف بزرگ بوده اینم میگه نخیر جلوی اسم من امضا شده ا.نم لیستو می گیره نگاه می کنه میگه خانم شما صبح اومدی کارتتو گرفتی اینم میگه من اصلا اون موقع سر کلاس بودم!!!!!!!!!! یه دفعه یاد من میفته میاد بیرون گوشیشو در میاره!!بله فاطمه جونش کارتشو گرفته!!!!!!!!!!
هیچی دیگه موقع ناهار تو سلف می خواست منو بکشه!!!
منم گفتم غلط کنم دیگه پامو تو گروه اونا بذارم!!!
خدا رو شکر همین هفته قبل گروهشون منتقل شد دانشکده خودشون!!
اومدم ثواب کنم کباب شدم