«سپاس خدایی را که سخنوران در ستودن او بمانند و شمارگران شمردن نعمتهای او ندانند، و کوشندگان، حقّ او را گزاردن نتوانند. خدایی که پای اندیشه تیزگام در راه شناسایی او لنگ است، و سر فکرتِ ژرف رو به دریای معرفتش بر سنگ. صفتهای او تعریف ناشدنی است و به وصف درنیامدنی، و در وقت ناگنجیدنی، و به زمانی مخصوص نابودنی. به قدرتش خلایق را بیافرید، و به رحمتش بادها را بپراکنید، و با خرسنگها لرزه زمین را در مهار کشید. سرلوحه دین شناختن اوست؛ و درست شناختن او، باور داشتن او؛ و درست باور داشتن او، یگانه انگاشتن او؛ و یگانه انگاشتن، او را بسزا اطاعت نمودن؛ و بسزا اطاعت نمودن او، صفتها را از او زدودن.
بوده و هست، از نیست به هستی درنیامده است. با هر چیز هست و همنشین و یار آن نیست، و چیزی نیست که از او تهی است. هر چه خواهد پدید آرد، و نیازی به جنبش و وسیلت ندارد. از ازل بیناست و تا به ابد یکتاست، دمسازی نداشته است تا از آن جدا افتد و بترسد، که تنهاست.
آفرینش را آغاز کرد و آفریدگان را به یکبار پدید آورد، بی آنکه اندیشهای به کار برد، یا از آزمایشی سودی بردارد، یا جنبشی پدید آرد یا پتیارهای را به خدمت گمارد. از هر چیز بهنگام بپرداخت، و اجزای مخالف را با هم سازوار ساخت، و هر طبیعت را اثری بداد و آن اثر را در ذات آن نهاد. از آن پیش که بیافریند به آفریندگان دانا بود، و بر آغاز و انجامشان بینا، و با سرشت و چگونگی آنان آشنا....
سپس میان آسمانهای زبرین را بگشود و از گونه گون فرشتگانش پُر نمود: گروهی از آنان در سجده اند و رکوع نمی گزارند، و گروهی در رکوعند و یارای ایستادن ندارند. گروهی ایستاده و صف ناگسسته، و گروهی بی هیچ ملالت لب از تسبیح نابسته. نه خواب دارند و نه بیهوشی، نه سستی گیرند و نه فراموشی؛ و گروهی از آنان امینانِ وحیِ اویند، که کلام خدا را به پیامبرانش می رسانند،و قضای الهی را بر مردمان می رانند؛ و گروهی نگاهبان بندگان اویند و دربانان درهای جنان او؛ و گروهی از آنان پایهاشان پایدار در زمین است، و گردنهاشان برگذشته از آسمانِ برین. تنومندی و ستبریشان از حد برون است، و دوشهاشان برای برداشتن عرش، متناسب و موزون.
دیدهها از هیبت برهم و پَرها به خود فراهم. در پسِ حجاب عزّت و پرده های قدرت مستور- و دست نامحرمان از ساحت قدس آنان دور- . نه برای پروردگار در وهم خود صورتی انگارند، و نه صفتهای او را چون صفتهای آفریدگان پندارند. نه او را در مکانی دانند،و نه وی را همانندی شناسند و بدان اشارت رانند
علی(ع)/نهج البلاغه