*عاقبت یک روز مغرب محو مشرق میشود/عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود/عهد می بندم زمانی که نه دور است و نه دیر/مهربانی حاکم کل مناطق میشود.
*مهدی جان
سوالی ساده دارم از حضورت/من ایا زنده ام وقت ظهورت؟/اگر که امدی من رفته بودم/اسیر سال و ما و هفته بودم/دعایم کن دوباره جان بگیرم/بیایم در رکاب تو بمیرم
*همه هست ارزویم که ببینم از تو رویی/چه زیان تو را که من هم برسم به ارزویی؟
*ای که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد/حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
چه کنم دست خودم نیست که یادت نکنم/خواستی گل نشوی تا به تو عادت نکنم*