*****زندگي بافتن يك قاليست/ نه همان نقش و نگاري كه خودت مي خواهي/ نقشه را اوست كه تعيين كرده/ تو در اين بين فقط مي بافي/ نقشه را خوب نگاه كن نكند اخر كار/ قالي زندگيت را نخرد!!!!!!!*****
****با ارزوي اوقاتي خوش در نفس****
روزی استاد سر کلاس درس تصمیم گرفت تا دانشجویانش را به مبارزه بطلبد.او پرسید:ایا خداوند هر چیزی را که وجود دارد افریده است؟
دانشجویی شجاعانه پاسخ داد:بله. استاد پرسید:هر چیزی را؟ پاسخ دانشجو این بود بله هر چیزی را!
استاد گفت:در این حالت خداوند" شر" را نیز افریده است.درست است؟زیرا شر و پلیدی وجود دارد.دانشجو برای این سوال پاسخی نداشت و ساکت ماند.استاد از این فرصت لبخند بر چهره نشانده بود،چرا که یک بار دیگر ثابت کرده بود که ایمان و اعتقاد فقط یک افسانه است.ناگهان یک دانشجوی دیگر دستش را بالا برد و گفت:استاد می توانم یک سوال از شما بپرسم؟
استاد پاسخ داد:البته.
دانشجو پرسید:ایا سرما وجود دارد؟ استاد پاسخ داد:ایا شما هرگز سرما را احساس نکرده اید؟
دانشجو :البته استاد سرما وجود ندارد.طبق مطالعات علم فیزیک،سرما عدم تمام وکمال گرماست و شیئی را تنها در صورتی می توان مطالعه کرد کهانرژی داشته باشد و انرژی را انتقال دهد و این گرمای یک شئ است که انرژی ان را انتقال می دهد.بدون گرما اشیا بی حرکت هستند،قابلیت واکنش ندارند.پس سرما وجود ندارد ما لفظ سرما را ساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم.
دانشجو ادامه داد:و تاریکی چطور؟ استاد پاسخ داد:تاریکی وجود دارد!
دانشجو پاسخ داد:شما باز هم در اشتباه هستید!تاریکی فقدان نور است.شما می توانید نور و روشنایی را مطالعه کنید اما تاریکی را نمی توانید مطالعه کنید.منشور تنوع رنگهای مختلف را نشان می دهد که در ان طبق طول امواج نور،نور می تواند تجزیه شود تاریکی لفظی است که ما ایجاد کردیم تال فقدان نور را توضیح دهیم.
و سرانجام دانشجو پرسید:و شر....ایا شر وجود دارد؟خیر!خداوند شر را نیافریده است."شر"فقدان خدا در قلب افراد است،فقدان عشق،انسانیت و ایمان است.عشق و ایمان مانندگرما و نور هستند انها وجود دارنداما فقدان انها منجر به ظهور "شر و پلیدی" میشود.وحالا نوبت استاد بود که ساکت بماند.